تعريف كردن آينده
مقدمه
آينده، از راه زبان كشف و خلق ميشود. اصطلاحات، مفاهيم، و تعاريف، اجزاء سازنده آيندهنگاري را تشكيل ميدهند، كه به استنباطها، حدسها، حكايتها و داستانها منجر ميشود. بسياري از روشهاي آيندهپژوهي، به زبان حرفهاي خاصي وابسته هستند، كه بخشي از آن حتا به عنوان علامت يا آرم تجاري به كار رفته است. اگرچه اهميت زبان به مثابه ابزاري براي آيندهنگاري، هميشه آنچنانكه بايد و شايد تشخيص داده نميشود، اما نميتوان در مورد آن غلو كرد. يا، به قول ريچارد اسلاتر[۱] (۱۹۹۶)، در معرفي اثرش با عنوان واژهنامهي پيشرفته آيندهپژوهي[۲] : ’’آشكار است كه مفاهيم و واژهها، حامل انديشهها و انگارهها هستند، اما آنچه كمتر شناختهشده است، اين است كه زبان آيندهپژوهي، يك منبع نمادينِ غني و قوي است كه به خودي خود، جهانهاي تازهاي از درك و امكان را آشكار ميسازد