بشر در ۳۰۰۰: تحلیل تطبیقی رویکردهای روششناختی برای پیشنگری بلندمدت
چکیده
هدف: هدف این مقاله مرور رویکردهای روششناختی برای پیشنگری آیندۀ بلندمدت است که قرار است بهشکل گزارشی به سازمان ناسودبر «بنیاد آینده»[۱] ارائه شود.
طراحی، روش و رویکرد: این مقاله محتوای خاص ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ سال بعد را تحلیل نمیکند، بلکه تحلیل تطبیقی روششناسیها و رویکردهای معرفتشناختی است که عمدتاً برای آیندهپژوهی بلندمدت استفاده میشوند. جستار حاضر حاوی تحلیل روشهای متعدد برای درک آیندهپژوهی بلندمدت، پیشینۀ پژوهشی و نظریۀ انتقادی است.
یافتهها: روشهایی که آیندۀ بلندمدت را پیشنگری میکنند احتمالاً از لحاظ کیفیت، بینش و اعتبار، ارزشمندتر هستند اگر این روشها چندلایه و متنوع باشند و تا حدی که در آینده پیش میروند بتوانند به گذشته نیز بروند تا از طریق خوانش دقیق کلانتاریخ، و تمرکز بر تغییر معرفتشناختی، یعنی گسستهایی که چگونگی شناخت ما را از جهان بازتنظیم میکنند، عوامل حیاتی را زمینهیابی کنند.
محدویتها و پیامدهای تحقیق: مقالۀ حاضر، چارچوبهایی را برای بررسی آیندۀ بلندمدت فراهم میکند و توصیههایی را دربارۀ بهترین روش طراحی پروژههای پژوهشیِ دورنگر ارائه میکند. محدودیتها هم عبارت هستند از عدم استفاده از مطالعات کمّی و اینکه گرچه رویکرد مورد استفاده از لحاظ معرفتشناختی حساس است اما در حصار چارچوبهای غربی برای دانش قرار دارد.
پیامدهای کاربردی: این مقاله راهنمای روششناختی و معرفتشناختی دربارۀ بهترین روشها برای آیندهپژوهی بلندمدت ارائه میکند و قوتها و ضعفهای رویکردهای گوناگون را بررسی میکند.
اصالت و ارزش: این مقاله، تنها پروژۀ تحقیقی است که جنبههای روششناختی آیندهپژوهی ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ سال آتی را تحلیل میکند. این مقاله دیدگاههای فنسالارانۀ عمومی دربارۀ آینده و نیز باورهای هندی و هواداری از حقوق زنان (فمینیسم) را دربرمیگیرد. پژوهش حاضر جزو معدود مطالعاتی است که بهمنظور بررسی آیندۀ بلندمدت، تحلیل معرفتشناختی را به کلانتاریخ پیوند میزند.
واژههای کلیدی: کلانتاریخ، آیندهپژوهی بلندمدت، تحلیل لایهای علتها، پساساختارگرایی، چرخۀ اجتماعی سرکار، پاندول پیتیریم سوروکین، برنامهریزی پیشرو، پیشنگری
نوع مقاله: مقالۀ مفهومی